- Didare To
- Nov 1, 2021
- 1 min read
Updated: Jul 31, 2023

؛ ماه معنا میدهد مرا ؛
...
و قتی خودم را رها کردم درون آغوشت
پرنده ای آوازمیخواند
و درآسمان، غريبه ماند
آنقدر چرخيد وچرخيد تا دوباره به گيسوان من برگشت
همان زمان که من رهای آغوش توبودم
ماه چرخيد دور بازوان ايستاده ات
وزمين ثابت مانده بود
بالهای همان پرنده و گيسوانم
چشمانت را پوشانده بود
چشمانی که غرور زمان داشت
وخود را رهای آغوش من کرده بود
وماه گرداگرد اين آغوش به طواف رفته بود
من سکوت کرده بودم
ودرسکوت من
تمامي کائنات آواز همان پرنده خاموش را سر میدادند
آوازی که تغزل تنهائیِ منوتو بود
چشم روی چشم میگذارم
من اصالت عشق را وقتی فهميدم
که اولين زخم را روی گونه های گلبرگ جهان ديدم
من اصالت عشق را
با تمام وجودم فراموش نمیکنم
وقتی که در آغوش تو رها میشوم

به آن پرنده غريب سوگند میخورم
که آغوشت معنای هستی میدهد
وچشمانت هميشه مست آوازهای تازه است
" نازک الملائکه "
شاعر پيشروعرب
ترجمه بابک
¤¤
تو را بهسانِ قطرهی آبی نمیخواهم
که عطشم را سیراب کنی
تنم رشگ مي برد
به رودی از نمک
که هرگاه از تو سیراب شوم
عطشم دوباره آغاز می شود
♦ فاروق جدیده ♦
Comentarios