top of page
  • Writer: Didare To
    Didare To
  • Oct 4, 2024
  • 1 min read

Updated: Jan 3



ترسیم یک هم‌آغوشیِ شاد، با تصویری چون

“ آرزو زیر ران‌هایم را آعوش‌تر بگیری”

آشتیِ هم‌سویان عشق‌بازی با خویشتن خودشان را

بازنمائی می‌کند



ترانه‌ی راه


تمشک‌های کوهی

روی سینه‌ی تب‌آلود من

به‌‌طعم انار آغشته می‌شوند

در گرمای لای لبان دل‌تنگ‌ تو

که راه مستقیم به دامنه‌ی تپّه دارند


چه شادیِ خواستنی‌تری 

در‌ یک دایره‌ی گودِ بین راه

پنهان است 

که غنچه را می‌شکوفاند


لرز سرانگشتانت 

لای گل‌برگ‌های غنچه را می‌خیساند


چه خرسندیِ عجیبی در چشمانت برق می‌زند

وقتی لبانم را به‌‌شوق فتح قلٌه می‌بوسی


اسب‌‌مانندم می‌خواهی که بتازم

آرزو زیر ران‌هایم را آغوش‌تر بگیری

معشوق‌واره‌گی‌ام را بو کنی


با سرکشیِ طوفان‌هایت 

در من

وحشی شدنت را به‌بینم

عشق را در ترانه‌ی راهِ رفت-‌آمدت تنٌفس کنم


استواری‌ات را زیر آخرین دانه‌های بارانم نشانم می‌دهی

که این بارش، پیوند همه‌‌ی فصل‌ها،

آرزوی همه‌‌ی پرستوهاست


رهگذر



Comments


bottom of page