top of page
  • Writer: Didare To
    Didare To
  • Apr 11
  • 1 min read

Updated: Apr 13


تنگنای شعر


عشق من به‌تو

 امانت انتخاب من، به‌من است

که در آرام‌ترین پناه‌گاه جهانم می‌تپد

در قلبم


پرواز ما در اوج، آن‌سوتر ازصداهاست

آنجا پر گشودیم که پژواکِ کهنه‌ی گناه خاموش است


خورشید در نگاه خیس تو 

فضای جنگل آغوشم را رنگین‌کمانی می‌کند

لیموهای وحشی، شاخه را در آغوش‌ می‌گیرند 

می‌لیسند


تمنامندی در شاخه

رقص با آرزومندیِ تمشک‌هاست


 برکه‌ با حلقه،

 انگشتر مانند

جشن می‌گیرند 

شادیِ آمدنت را


دریا می‌ریزم بر قلم

که شعر را در تنگنای عشق بنویسد


شعری بر ضربان نبض شهوت

با نگارش‌گونه‌گیِ عشقی

 که بلندای جیغ‌های من

 لحظه‌های در راه‌مان را نقاشی کنند 


نهایتِ این زیبائی‌، پیش‌کش تو

که رمز گشوده‌گی آب

در جویبار را می‌دانی


رهگذر


Comments


bottom of page