- Didare To
- Sep 7, 2021
- 4 min read
Updated: Oct 16, 2024

مسئوِلیت اشتباهرا از صمیم قلب میپذیریم.
رابطه همانطور که ( زندگی ، آبتنی کردن درحوضچهی اکنون است ) رابطه نیز
نیاز به نو شدن پیدرپی دارد. رابطه نشانگر بلوغ انسان است. انسان در رابطه خود را میشناسد . تمنامندیها و علایق خودرا تجربه میکند . تغییر و تکامل در محتوای چنین رابطهای ممکن است،
ولی نه در عهد و پیمان .
قول دادن و قول گرفتن ( عهد و پیمان) پایه در عدم اطمینان دارد
عدم اطمینان بخود
و عدم اطمینان به"همسویِ " خود
زیرا انسان امروز که قول میدهد یا قول میگیرد، همان انسان، با تعلقات دیروزی نیست.
هر رابطه حداقل با وجود دو بدن شکل میگیرد .
این دو بدن اگر ،، موافق و همسوی ،، هم باشند ، با یکدیگر وارد رابطهای میشوند
و ترکیب جدیدی ایجاد میکنند
که قدرت هر کدام در این رابطه ،، افزایش ،، روز افزون مییابد اما اگر این دو بدن ،، همراه و همسوی ،، هم نباشند،
با یکدیگر وارد رابطهای شوند
ضد ترکیب ایجاد میکنند که قدرت هرکدام هر روز ،، کاهش،،
مییابد.
رابطه، ترا باچیزهائی مربوط میکند که عموما یا اکثرا مربوط به جهان تو و نگاه تو نیستند .
درعمل با چیزهائی روبرو میشوی که باید دربارهی آنها نظر بدهی و تصمیم بگیری و واکنش نشان دهی ،
یعنی رابطه ترا بجهانی میبرد که در آغاز جهان تو نبود . بجهانی میبرد که شاید در آن جهان غریبهای , حتی باخودت .
درآن جهان باید خطی بنویسی و راهی را طی کنی که قبل از تو کسی راهنمائی نکرده
و یا درجهان سینما , فیلمی آن را نشان ندادهاست مانند یک نقاش باید شروع کنی راهات را ، زندگیات را خودت نقاشی کنی،
تا زندگیات واکنشی نباشد بلکه کنشگر آن باشی . در رابطه با همسوی خود
من باید بدرون خود نگاهی داشتهباشم
که در خلوت خود، با خویشتنِ خود چگونه رابطهای دارم ؟ من وقتی خودم را بازخوانی میکنم و در مرکز دید قرار میدهم خواهم دید که آیا من خودرا آزاد و مستقل میبینم ؟ آیا درمقام احترام بدیگران، همسویِ خودرا آزاد و مستقل می پذیرم ؟ آیا من پذیرفتهام که بدون آزادی و استقلال 《همسوی خود》 من نمیتوانم آزاد و مستقل باشم ؟ در هر مدل رابطهای که هستم آیا همیشه سعی میکنم که
حریم امنی را برای هرگونه سئوال و آزادی جواب ایجاد و حفظ نمایم ؟ و سئوال آخر آیا شریک زندگیِ من درحالت استقلال و آزادی بازهم من را انتخاب میکند ؟ یا دیگری را ؟ روشن است که اگر من کسی را بهر وسیلهای وادار به امری بکنم ,
در غیاب من کاری را میکند که خودش دوست دارد .
برای من سئوال آخر، در دو حالت مورد بررسی است
۱ من بعنوان همراه در یک رابطه، خود را بهر دلیل انسان حقوق برابر ، استقلال و آزادی شریکم نمیبینم
و یا بهر دلیل نمیتوانم استقلال و آزادیِ همسوی خود را بپذیرم دراین حالت از ترس رقابت درعذاب خواهم بود که هر لحظه کمبود هایم بچالش کشیده شده و برملا شوند .
تمام زمان نگران مقایسه خود با رقیب خواهم بود که صفتهای پنهانم در مقابل آن طرف معادله ،
دچار کمبود شده وثابت شود که آنگونه که خودرا سرآمد میدانستم ! نیستم و شریک زندگیِ من , من را از روی ناچاری و یا اجبار و یا نیاز انتخاب کرده است .
آشکارهگیِ این موضوع درون من را با بدبینی پر میکند که مبادا
در پنهان و یا درعدم حضور من به کس دیگری تمایل داشتهباشد .
پرواضح است که این آشفتهگی من را تبدیل بهعروسکی خواهد کرد که هرکس ، هرکجا و هرزمان
که بخواهد میتواند من را بر علیه شریک رابطهام بشوراند و بهر شکلی که بخواهد برقصاند ۲ درحالت دوم ,هردو به آزادی و استقلال همدیگر باور داریم و هیچکدام خودرا قاضیالقضات نمیدانیم .
هرکدام آزادی و استقلال خودرا درگرو آزادی و استقلال دیگری میدانیم .
میدانیم که آزادی و استقلال دیگری است که هرکدام ما را از محدودیت و ترس و نگرانی رها میکند میدانیم که طرف مقابل مسلما فکر من را کپی نمیکند یعنی مانند من فکر نمیکند .
هردو میتوانیم فکر همدیگر را در قالب کلام با تمایل بشنویم زیرا به تفاوت باور داریم .
هر دو آزادی بیان داریم و میتوانیم نظرمان را بگوئیم .
هیچ کس سعی درقانع کردن دیگری نمیکند و میدانیم 1 گوش دادن با عکسالعمل مغایراست 2 استدلال بمعنی دلیل تراشی و توجیه نیست
3 احتمال بمعنی امکان نیست میدانیم که هر انسانی میتواند اشتباه کند ،
درصورت اشتباه میتوانیم بیدرنگ به ترمیم آن اقدام کنیم . پشیمانی خود را از عمل انجام شده صمیمانه اظهار میداریم و سعی میکنیم
احساس شرممان را نشان دهيم . مسئولیت اشتباه را از صمیم قلب میپذیریم و شفاف بیان ميکنيم
که نباید این کار را با تو میکردم ، کارم اشتباه بود. اطمینان میدهیم که دیگر چنین کارئ را انجام نخواهیمداد،
اگر بار دوم در چنین موقعیتی قرار بگیریم ، کاملا
عکسالعمل متفاوتی خواهیم داشت.
رنجش اشتباهمان را بطریقی از دل همراهمان درمیاوریم
از این که با عمل اشتباه، همسوی خود را مایوس کردهایم تقاضای بخشش میکنیم .
Comments