- Didare To
- Sep 17, 2021
- 6 min read
Updated: Aug 25, 2023
در رابطهی باز همهی تعهدات یک زندگی مشترک تکهمسری میان یک زوج وجود دارد،
بجز محدودیت در رابطه جنسی ,
swingers
نوسان رابطه یا رابطهی باز
(هزاران شمع را میتوان از یک شمع واحد روشن کرد و عمر شمع کوتاه نمیشود.
شادی هرگز با مشترک شدن کاهش نمییابد)
بودا
چرخش ( نوسان ) نوعی رابطهی جنسی است که
مجردها و زوجها ، در انواع مختلفی از تبادل جنسی یا تعویض جنسی با یکدیگر در رابطه اند.
میزان صمیمیت و رابطهی سکسی با هر برخورد متفاوت است
و با مرزها و توافقهای مشخص با همهی طرفین مشخص میشود.
چرخش میتواند راهی عالی برای تقویت انرژی جنسی و ارتباط در هر رابطه باشد.
ارتباط صریح ، باز و شفاف نیز ضروری است. «چندپارتنری
تمرین یا تمایل یک رابطهی عاطفی یا صمیمی با بیش از یک شخص به صورت همزمان است
که تمامیی افراد در رابطه ، از آن مطلع و نسبت بهآن رضایت دارند.» لیز پاول در رابطهی باز، دونفر یا یک زوج در عینحال که رابطهی پیوستگیی خودرا دارند ،
آشکارا موافق سکس با افراد دیگر نیز هستند.
آنها ممکن است سکس با دوستان دیگر را با هم انجام دهند ، یا جداگانه ؛ یا ترکیبی از هر دو. ارتباطاتیکه در خارج از روابطشان برقرار میکنند ممکن است عاشقانه ، جنسی یا عاطفی باشد.
هر دو تمایل دارند آنچه را كه با همدیگر میتوانند و یا نمیتوانند با دوستان دیگر انجام دهند .
با رعایت نیاز و خواستهی پارتنرهای سکسی ؛ با هم به توافق میرسند
این توافق سیال است و ممکن است با گذشت زمان و تنوع تمنامندیشان تغییر کند. رابطهی باز بهپیوند با هم زیستی متعهد است اما منحصر به فرد نیست .
در چنین رابطهای با دیدار یک همسوی جدید همهچیز خارقالعاده به نظر میرسد .
احساس میکنند که افق تازهای برایشان باز میشود .
با آشنائیی یک همدل جدید نسبت بهپروژهها و روابط شخصی خود احساس خلاقیت و انرژی بیشتری میکنند . همسویان رابطهی باز ، این روش را بهزیستی و بهروشی در رابطه میدانند . □□□□ بخشهایی از این برنامه در تلویزیون اس و ت سوئد قابل مشاهده است. استکهلمیان –
«آننا یارل» و همسرش از جمله زوجهایی در سوئد هستند که به تعدادشان هر چه بیشتر افزوده میشود.
زوجهائیکه در زندگی مشترکشان دارای یک «رابطه باز» هستند.
گزارشگر میپرسد
رابطهی باز، آلترناتیوی برای شما؟
جواب فرق «رابطهی باز» با چندهمسری در این است که در رابطهی باز همهی تعهدات یک زندگی مشترک تکهمسری میان یک زوج وجود دارد، بجز محدودیت در رابطه جنسی. بهعبارت دیگر همانگونه که در یک زندگی مشترک سنتی زن و یا مرد میتوانند یکی بهبازی فوتبال رفته و دیگری
بهتماشای مد لباس در سالنهای نمایش برود، در یک زندگی مشترک مبتنی بر رابطهی باز هم هر کدام از زوجین بنا بر توافقیکه در این مورد دارند، آزاد اند با فرد دیگری رابطهی جنسی داشتباشند. آننا در برنامهی صبحبخیر سوئد تلویزیون ملی این کشور، (اس و ت ) می گوید که «مونوگامی جنسی» یا منحصر کردن خود به رابطهی جنسی تنها با شریک زندگی«هرگز برای او یک آلترناتیو قابل قبول نبوده است» و اضافه میکند: شریک زندگی برای من فردی است که مایلم زندگیام را با او بگذرانم
و رابطهای بلند مدت با او داشتهباشم،
اما این ایده که هم همزمان باید تنها آدمی در دنیا باشد که من مجازم با او سکس داشته باشم
اصولا ایدهای مسخره است. آننا جدیدا با شریک زندگیاش نامزد کرده و با یکدیگر نیز زندگی میکنند.
او می گوید سختترین قسمت یک رابطهی باز نه خود چنین رابطهای بلکه ،، دیدی ،، است که دیگران از قبیل دوستان و آشنایان و خانواده در رابطه با آن دارند و اضافه میکند: هنوز پیشداوریهای از ایندست که «عجب، رابطهی باز دارید.
پس مرتبا در حال سکس کردن هستید» وجود دارد.
در حالیکه اصلا اینطور نیست. منظور از رابطهی باز بیش از آنکه سکس بیشتر باشد،
شفافیت بیشتر مابین من و همسرم است. آنا در پاسخ به پرسش مجری برنامه مبنی بر اینکه بهترین جنبهی یک رابطهی باز چیست؟
پاسخ می دهد: به نظر من انسانها نیاز دارند که خودشان انتخاب کنند و آنگونه که برایشان مناسبترین است زندگی کنند.
من این شانس را داشتم که همسری را پیدا کنم که در این زمینه با من هم عقیده است و شیوه زندگی ما بگونهای است که هر دو از آن رضایت داریم. آنا در پاسخ به پرسش دیگر مجری برنامه که آیا زندگی در یک رابطهی باز این خطر را که یکی از طرفین عاشق فرد دیگری بشود یا به حسادت دامن بزند را افزایش نمی دهد؟
می گوید: نمیتوانم بهاین پرسش پاسخ بدهم چون غیر از همسرم عاشق فرد دیگری نشده ام و اضافه میکند: حسادت از ترس ایجاد میشود، ترس از اینکه شریک زندگیام مرا ول کند و تنها شوم. اما در یک رابطهی باز همه چیز بر اساس توافق و رضایت طرفین صورت میگیرد. خانم سوزان لارش دوتر، سکسولوگ (متخصص روابط جنسی) ، که او نیز در این برنامه حضور دارد میگوید اگر چه رابطهی دو نفره جنسی کماکان حضوری قوی در جامعه دارد اما تعداد هرچه بیشتری آن را میشکنند
و اضافه میکند: ایدئولوژی عشقیکه تاکنون در سوئد حاکم بوده رفتهرفته در حال آب شدن است. ایدئولوژی ۱۰۰ سال قبل مبنی براینکه باید آنقدر با یکدیگر زندگی کنیم تا مرگ ما را از هم جدا کند ، اینک به این تغییر یافته که تا زمانیکه احساس خوبی داریم با یکدیگر زندکی میکنیم. https://music.youtube.com/watch?v=WyhdvRWEWRw&feature=share □□□□□ اشو "خطابۀ کوه" فصل 13 هم ترا دوست دارم و هم شادیی ترا من یک واقعگرا هستم و هیچ آرمانی ندارم . از نظر من ، درک واقعیت و همراه شدن با آن ،
تنها راه درست برای هر زنومرد هوشمندی است. شما کاملاً به خوبی میدانید که هرچهقدر هم یک مرد یا زن زیبا باشد ، دیر یا زود روی اعصابتان سنگینی خواهد کرد ؛ زیرا همان جغرافیا ، همان پستی و بلندیها، همان منظره است ذهن انسان برای یکنواختی و نیز برای تکهمسری ساخته نشده است . طلب تنوع مطلقاً طبیعیست ؛ و آن بر علیه عشق شما نیست . درک من ایناست و این درک بر مبنای هزاران تجربه است- که اگر ازدواج چنین چیز سفت ، محکم و همراه با حس مالکیت نباشد، بلکه دارای انعطاف باشد و فقط یک دوستی باشد طوریکه
زن بتواند به مرد بگوید
که با مرد جوان زیبایی ملاقات کرده است و میخواهد این آخر هفته را با او باشد ،
و بگوید: «اگر علاقهمند باشی، میتوانم او را همراه خودم بیاورم، تو نیز بهآن شخص عشق خواهی ورزید». و اگر شوهر بتواند به صورت یک موجود انسانیِی اصیل- نه ریاکارانه
بگوید
که خوشی ، لذت و شادمانیی تو شادمانیی من است ،
اگر کسی را یافتهای که دوستاش داری ، آخر هفته خانه را فراموش کن ، من مراقب خواهم بود . تو لذت ببر ، زیرا میدانم که وقتی برگردی، لذتستانی از یک عشق جدید ، تو را نیز تازهتر خواهدکرد . یک عشق تازه ، جوانیِی تازهای بهتو خواهدبخشید. آخر هفته برو و هفتۀ دیگر شاید برای منهم چنین شانسی پیشآید منهم تازگیای داشتباشم.» این دوستی است . وقتی آنها به خانه میآیند و میتوانند در مورد دیدار همدیگرصحبت کنند ، تو آشنا خواهیشد که همسر تو با چه نوع مردی دیدار کرده است و چگونه از عهدهی دیدارشان ، در آمدهاست.

هرچه خانم ، مرد جدید را بیشتر بشناسد، قادر خواهد بود با دقت بیشتری شوهر خود را بشناسد
و لذت دوستداشتن او و دوستداشته شدن خود را بهتر و عمیقتر درک خواهدکرد . تو نیز میتوانی درمورد تازگیهای زن جدیدی که با او دیدار کردی بههمراه زندگیات بگویی...

تو سرپناهی در خانه داری . درحقیقت، هرچه زنان دیگر را بیشتر بشناسید، زن خودتان را بیشتر ستایش خواهیدکرد
و ستایش اندام او را بهتر یاد خواهید گرفت :
درکتان عمیقتر خواهدشد. تجربۀ شما غنی کنندهی شریک زندگیتان خواهدبود... میتوانی هر از گاهی وحشی و آزاد بهسوی آسمان پرواز کنی و بهآشیانهات باز گردی و همیشه میدانی که شریک تو منتظرتو است؛ نه برای جنگیدن، بلکه برای سهیم شدن در شادی و ماجراجوییهای تو. این فقط بهکمی درک نیاز دارد . هیچ کاری با دین ندارد ، بلکه فقط کمی رفتار هوشمندانهتراست. شما هر دو آزاد هستید و هیچ چیزی را پنهان نمیکنید. ما باید همهچیز را با دوستان سهیم شویم .
بویژه آن لحظاتی را که زیبا هستند . لحظات عشق ، لحظات شعر ، لحظات موسیقی.
آنها باید به اشتراک گذاشته شوند. بهاین طریق زندگیتان غنیتر و غنیتر خواهدشد.
شما ممکن است چنان با یکدیگر همآهنگ شوید که کل زندگیتان را با هم زندگی کنید و ایدۀ حسادت ، حس مالکیت بههمدیگر ناپدید خواهدشد: فقط با تمام قلبت بهمرد آزادی مطلق بده
و به او بگو نیازی نیست هیچ چیزی را پنهان کند. بگو: «پنهان کردن توهین است. به این معنی است که بهمن اعتماد نداری.» و همان اتفاق باید برای مرد هم بیفتد ،
طوری که او بتواند به شریک زندگیاش بگوید: «تو به اندازۀ من مستقل هستی.
ما با هم هستیم که شاد باشیم.
ما با هم هستیم که به سوی سرورِ بیشتر رشد کنیم
و برای یکدیگر هرکاری خواهیم کرد ، اما ما زندانبان یکدیگر نخواهیم بود.» آزادیی عشق ، شادی است. آزادی داشتن ، شادی است. شما میتوانید شادی بسیاری داشته باشید،
کل انرژی را به سوی ایجاد شادی و لذت متمرکز کنید.
نه رنجوریی حسادت و مالکیت یکدیگر .
Comments