- Didare To
- Sep 27, 2021
- 6 min read
Updated: Jul 13, 2023

حرمسرا
چند سال پیش در یکی از موزههای هنرهای زيبای اطريش،
نمايشگاهی از آثار نقاشان برجستهی قرن بيستم پيرامون حرمسرا
و تصورات هنرمندان قرن نوزدهم از حرمسراهای دربسته برگزار شد.
بهمدت سهماه آثاری از ژان آگوست دومنيك اينگره، اوژن دلاكرو، لئوپولد كارل مولر،
فرنچ آيزنهوت، فرانتش لفلر، رودولف ارنست و ژان لئون ژروم بهنمايش گذاشته شد.
همراه با آثار اين نقاشان، عكسهايی هم از رودولف لنرت و فرانس لندروك
كه در طی سالهای 1911 تا 1914 م در تونس برداشته شده، بهنمايش درآمد.
در نقاشی قرن نوزدهم يكی از موضوعات مورد علاقه و توجه نقاشان ، زنان گرجی بوده اند .

كه از بد روزگار ناگزير به زيستن در حرمسراهای مشرق زمين میشدند.

زنان سفيدرويی كه بهبردگی فروخته میشدند .


يا آنها را به فرمان پادشاه میربودند و بهحرمسرا منتقل میکردند.

《 در اسلام ، بعد از محمد بردهداری و خريدوفروش زنان مسلمانان منع شد
و بههمین دلیل كنيزان اغلب از مذاهب ديگری جز اسلام انتخاب میشدند.》
□
حرمسراها، اندرونیِ قصرها بودند. خواجهگان حرمسرا که از بچهگی اخته میشدند
و یا از بدو تولد خود دچار اختهگی بودند،
محرم حرمسراها بودند
و خدمتگزارانیکه میتوانستند در بخشهايی از حرمسرا آمدوشد داشته باشند.

دربارهی ماجراهای حرمسراها این نکته هم دانستیاست
که گاهی برخی از دختران از كودكی تحت نظر يك دايه در حرمسرا بزرگ میشدند،
و با جهان بيرون از حرمسرا بیگانه بودند.
اميد آنان اغلب اين بود كه برای پادشاه پسری بهدنيا آورند كه بتواند وارث تاج و تخت باشد.
غیر از خواجهگان ، جز پادشاه هيچ مردی حق نداشت بهاقامتگاه زنان وارد شود.
بههمین دلیل هنرمندان قرن نوزدهم برای تبدیل اسرار درون حرمسراها به تخیلات خود پناه میبردند
و نمایشگاهی که در اطریش برپا شد حاصل این تخیل بود.
تخیلاتی برخاسته از نقل قولهائی از زندگی زنان در حرمسراها
که بيشتر به افسانههای هزارويكشب شباهت داشت پایه این تخیلات بود.

زنان حرمسرا تنها بردهگانی زرخريد نبودند كه آنها را به پادشاه بخشيده باشند،
بلكه بسياری از زنان از روی مصالح سياسی و اجتماعی به عقد پادشاه درمیآمدند .

گاه در ميان زنان حرمسرا و زنان درون قصرهای پادشاهی،
زنی و یا حتی خواجههایی در نقش سوگلی پادشاه ،
نفوذی در حد سرنوشت یک امپراطوری و یا پادشاهی داشتند.
□□
حرمسرا در ایران
حرمسرا در دربار پادشاهان ایران از دوران هخامنشی تا پایان دوره قاجار کمابیش متداول بوده است.
پلوتارک به تشریح حرمسرای اردشیر دوم پرداخته و میگوید
خواجهگان حرمسرا در آن زمان دارای قدرت فراوان بودهاند.
در دوران پس از اسلام، حرمسرا به عالی منسبان محدود نماند
و حتی برخی مردم عادی نیز اقدام به ازدواج با چند زن بهصورت دائم و موقت نمودند.

این سنت در دوران صفوی بهاوج رسید و شاه عباس کبیر دارای حرمسرای بزرگی بود
و هر از چندی دختران زیبا را در هشتبهشت جمع میکردند
تا شاه، زنان جدید خود را از میان آنها انتخاب کند.
این سنت تا پایان دوران قاجار در ایران ادامه داشت.

فتحعلیشاه قاجار،

به قولی ، همسران بسیاری داشت.
او برای اینکه بین آمیزش با آنها فاصلهی زمانیِ زیادی نیافتد از وسیلهای استفاده میکرد
که استفاده از آن بعداً در حرمسرای ناصرالدین شاه که او هم زنان زیادی داشت هم استفاده میشد
و بههمین دلیل بهسرسرهی ناصرالدین شاه شهرت یافت.

سرسرهی ناصرالدین شاه ، سرسرهی فتحعلی شاه یا سرسره مرمر وسیلهای بهشکل سرسره بودهاست که برخی دیگر شاهان سلسلهی قاجار
از آن برای آمیزش با زنان حرمسرای خود استفاده مینمودند فتحعلیشاه ساعاتی را به خوشی صرف آن میکرد که زیبارویان حرم لخت و عریان، یکبهیک از سرسرهای که به همین منظور ساخته شدهبود ، پایین بلغزند و در میان بازوهای آقایشان قرار گیرند
و سپس بازیکنان در حوض غوطهور شوند.
در ميان زنان حرمسرا و زنان درون قصرهای پادشاهی، زنی و یا حتی خواجههایی در نقش سوگلی پادشاه ،
نفوذی در حد سرنوشت یک امپراطوری و یا پادشاهی داشتند.
از جمله در امپراطوریهای ایران و حتی در زمان برخی پادشاهان ایران که دیگر حاکم بر یک امپراطوری نبودند.
از جمله در دوران سلطنت قاجارها که نمونهئ آن نقش آفرینی مهدعلیا مادر ناصرالدینشاه است
که فرمان قتل امیرکبیر را از پسرش گرفت .
زنان سوگلیِ ناصرالدینشاه نیز در مداخلهی امور سیاسی، چندان از مهدعلیا عقب نبودند
و در عزل و نصب صدراعظمهای وقت کاملاً اعمال نفوذ میکردند،
□□□
حرمسرا ، شبستانهای عثمانی

از ميان بنای حرمسراهای مشرق زمين،
حرمسرای "توپكاپی سرایی" كه بهفرمان سلطان اسماعيل در استانبول بنا شد
يكی از شاهكارهای معماری اسلامی به شمار میآيد.
سلاطين عثمانی در اين قصر باشكوه قرنها زندگی میكردند و از همين جا بود
كه بر سراسر امپراطوری عثمانی حكومت میكردند.
اين حرمسرا در واقع شهر كوچكی بود در دل شهری بزرگ با ديوارهايی بلند
كه خانوادهی سلطان، فرزندان و زنان او در آن زندگی میکردند.
اين حرمسرا دارای چهارصد اتاق، ده حمام، دو مسجد، يك بيمارستان و يك زندان بود.
حرمسرای"توپكاپی" بيش از آن كه مكانی باشد برای تنكامهگی سلاطين عثمانی،
يك مقر حكومتی و تضمين كنندهی امنيت خانواده سلطان بود.
برای نقاشانی كه آثارشان در موزه اطريش به نمايش گذاشته شد،
تنها زندگی روزانه زنان حرمسرا جالب است.
در آثار آنان زنان حرم هنگام رقص،

يا هنگام كشيدن قليان دیده میشوند.

از صحنههای مورد علاقهء اين نقاشان صحنههای حمام است.


در کاخ توپقاپی، زنان سوزندوزی، رقص، موسیقی و آرایش را میآموختند.
مادر سلطان، که والده سلطان نامیده میشد، قدرتمندترین زن حرم
و معمولاً قدرتمندترین زن کل امپراتوری عثمانی بود.
زنانیکه برای سلطان پسرانی بهدنیا آورده بودند،
خاصهگیِ سلطان نامیده میشدند
و در مرتبهی بعدی قدرت قرار داشتند.
زنان اجازه خروج از شبستان را نداشتند،
و خواجهگان سیاهپوست از مصر و حبشه از آنها مراقبت میکردند.

زمانیکه یک والده سلطان فوت میکرد، گردانندهگی شبستان بر عهدهی خاصهگی سلطان بود و کسی که سرپرستیی شبستان را برعهده داشت
قدرتمندترین زن شبستان و امپراتوری عثمانی محسوب میشد
و هیچکس توان رویارویی با او را نداشت
و او اجازهی دخالت در برخی از کارهای سیاسی را نیز داشت
و رسماً به سلطان مشاوره میداد.
در منابع تاریخی گاهی از بدرفتاری و تنبیه بدنی زنان شبستان (به ویژه چوب و فلک) در
صورت خشم گرفتن پادشاه بر زنان یاد شدهاست.
اجرای تنبیه معمولاً بر عهدهی خواجه سرایان بودهاست.
□□□
حرمسرا ، شبستانهای گورکانی
اکثر شاهان مغول هنردوست و اهل فضل وکمال بودند،
در بهار، شاعران بزم شعر و سخن میآراستند و طبع آزماییها میکردند.

همسران پادشاه، صیغهها، دختران رقصنده

و بردهها تنها زنان حرمسرای گورکانی نبودند.
بسیاری دیگر از جمله مادران شاه در حرمسرا زندگی میکردند.
خالهها، مادربزرگها، خواهران، دختران و دیگر اقوام زن شاه همه در حرمسرا زندگی میکردند.
فرزندان مذکر نیز تا بزرگ شدن در حرمسرا زندگی میکردند.
در محدوده حرمسرا بازارها،

مغازها ، رخشورخانهها، آشپزخانهها، زمینهای بازی، مدارس و حمامها قرار داشتند.
حرمسرا دارای سلسله مراتب بود،
که مقامات اصلی آن همسران و خویشاوندان زن امپراتور بودند
و در زیر آنها صیغهها قرار داشتند،
حرمسرا توسط مادربزرگ، مادر، همسر، خواهر، خاله، عمه، یا دختر پادشاه اداره میشد
و اگر کسی این وظیفه را بر عهده میگرفت هیچ کس توان مقابله با او را نداشت.
زنان جنگجو طبقهی زنانی بودند

زنان جنگجو طبقهی زنانی بودند
که برای محافظت از امپراتور و ساکنان قسمت زنانهی شبستان اختصاص داشتند.
ادارهی محلههای زندهگیِ زنهای حرمسرا توسط زنان جنگجو انجام میشد.
تقسیم وظایف اداری عمدتاً توسط چشم انداز اکبرشاه ، سامان داده و دیکته میشد.
زنانیکه وظیفه محافظت از خانهی بانوان را بر عهده داشتند ،
زنان جنگجو معمولاً حبشی ، تاتاری ، ترکی و کشمیری تبار بودند.
زنان کشمیری بهدلیل عدم مشاهدهی پوردا انتخاب میشدند.
بسیاری از زنان بهعنوان برده خریداری میشدند
و برای سمت و وظیفهی خود ، آموزش میدیدند.
در حرمسرا معمولا
معدود زنان حرمسرای گورکانی میتوانستند از قدرت سیاسی بسیار عظیم و فزایندی استفاده کنند.
اما نورجهان،
(مهرالنسا بیگم که مشهور به نورجهان بیگم شد،دختر خواجه غیاثالدین محمد اعتمادالدوله
از فضلاء و اهل هنر عصر مغولان هند بود
که پس از در گذشت پدرش از خراسان بههند، مهاجر شده و به دربار جلال الدین اکبر رسیده بود.
شاهزاده سلیم، فرزند جلالالدین اکبر که پس از مرگ پدر و کسب قدرت لقب « نورالدین جهانگیر » را گرفت،
عاشق مهرالنساء میشود.
مهر النساء بیگم با کشته شدن شوهرش« شیر افگن خان» در جنگ بنگاله،
با نورالدین جهانگیر ازدواج کرد و با کسب لقب« نورجهان بیگم»،
ملکهی امپراطوری هند شد.
که بعدا ترکیبهای ( نورالدین ونور جهان) برای این دو جفت هنری،
زبان زد خاصوعام گردید.

همسر موردعلاقهی
جهانگیر شاه ، از یک مقام استثنایی برخوردار بود .

در دورانیکه امپراتوری گورکانی در اوج قدرت و جلال خود بود،
قدرتمندترین و تأثیرگذارترین زن دربار امپراتوری بود .
مورخان وی را فعالتر، قاطعانهتر، پیشگیرانهتر و فعالتر از همسرش میدانند .
او بیش از پانزده سال حاکم واقعی پشت پرده و بعداً بر روی تاج و تخت بوده است .
بهنورجهان افتخارات و امتیازات بسیار زیاد خاصی اعطا شد
که هرگز به هیچ ملکهی گورکانی قبل یا بعد از او اعطا نشد .
نور جهان تنها ملکهی گورکانی بود که نامش بر روی سکهها زده شد.

او غالباً هنگام حضور امپراتور در دربار حضور مییافت،
و حتی هنگامی که امپراتور ناخوشایند بود، به طور مستقل دادگاه را برگزار میکرد.
وی بهدلیل داشتن مسئولیت و نگهبانی مهر امپراتوری بهوی ، در امور حکومتی پاسخگو بود .
این دلالت بر آن داشت که بدون رضایت و تعیین وی قبل از صدور ،
هیچگونه سند یا حكم دولتی اعتبار قانونی نداشت .
باید امورات صادر شده با تائید وی انجام میشد ،
امپراتور قبل از صدور دستورات خود نیز نظرات نورجهان را در کلیه امور جستجو می كرد.
Commenti