top of page
  • Writer: Didare To
    Didare To
  • Mar 14
  • 6 min read

تعریف پوپولیسم

کلمه populism از ریشه زبانی لاتین

کلمه poulus به معنای

«مردم»

گرفته‌شده‌ است.


پوپولیسم نوعی فلسفه سیاسی است

 که خیلی از مکاتب سیاسی، از راست تا چپ تعریفی از آن برای خود دارند.

 از جمله می‌توان از دموکراسی، سوسیالیسم، احزاب کارگری،

 آزادی‌خواهان (لیبرتانیسم) و حتی اشکالی از فاشیسم نام برد.


در ساده‌ترین تعریف، در پوپولیسم (عوام‌گرایی) اعتقاد بر این است

 که سیاست‌های دولتی باید به‌جای این که توسط گروهی از نخبه‌گان مشخص شود، 

بدون واسطه توسطه اراده‌ی توده‌ها تصمیم‌گیری شود. 


دموکراسی مسلما نزدیک‌ترین فلسفه را به پوپولیسم خالص دارد. 

با این‌حال، پوپولیسم 

به معنای مخالفت-اغلب اپوزیسیون انقلابی- با اقلیت نخبه در هر ملتی است

 که بیش‌ترین قدرت اقتصادی یا سیاسی را در یک کشور دارند. 

در ادبیات مرسوم، معمولا پوپولیست را به نخبه‌گانی می‌گویند 

که از توده‌ها سوءاستفاده می‌کنند، حقوق آن‌ها را زیر پا می‌گذارند

 و صدای آن‌ها را نادیده می‌گیرند. 


پوپولیسم به وضوح مخالف آریستوکراسی 

(اشراف‌گرایی)، 

پلوتوکراسی (نخبه‌سالاری) و الیتیسم (نخبه‌گرایی) است.

در حالی که پوپولیست‌های جناح چپ عموماً مخالف قدرت

 ثروتمندان، تاجران بزرگ، سرمایه‌داری و اقتدار مذهبی هستند،

 پوپولیست‌های جناح راست نیز مدعی مخالفت 

با آن‌چه که به عنوان یک نخبه‌ی روشنفکر چپ می‌بینند ، نشان می‌دهند.


پوپولیسم به طور مستقیم با نخبه‌گرایی مخالف است. 

نخبه‌گرایی به این معنا که گروه‌های کوچکی که معمولاً ثروتمند و تحصیل‌کرده هستند،

 باید قدرت بیش‌تری را در یک کشور یا سازمان داشته باشند.

 پوپولیسم قدرت توده‌ها را افزایش می‌دهد. توده‌هایی که هرگز ثروتمند نیستند

 و معمولا دسترسی به تحصیلات برابر با نخبه‌‌گان را ندارند. 


نخبه‌گرایان (Elitist) معتقدند که نخبه‌ها (Elite) بالاترین توانایی حاکمیت را دارند، 

در حالی‌که پوپولیست‌ها معتقدند که نخبه‌گان نه تنها به نفع مردم نیستند،

 بل‌که صرفا به نفع خود عمل می‌کنند و هزینه‌های زیادی برای دیگران ایجاد می‌کنند.


انواع پوپولیسم 

(عوام‌گرایی)

از آن‌جا که پوپولیسم به عنوان

برچسبی با دلایل و صورت‌های مختلف سیاسی مطرح شده‌است، 

می‌توان انواع مختلفی از آن را نام برد. 

در ادامه با انواع اصلی آن، که توسط نظریه‌پردازان کنونی سیاسی

 به رسمیت شناخته شده را مرور می‌کنیم:


پوپولیسم کشاورزی (Agrarian)

این نوع، اشاره به جنبش‌های پوپولیستی دارد که به رهبری کشاورزان و متحدان آن‌ها، 

مانند اغلب اتحادیه‌های کارگری در دهه ۱۹۸۰ انجام شده‌است. 

این جنبش‌ها در مخالفت با سیاست‌هایی که بهره‌برداری از کار کشاورزان

 و سایر کارگران به نفع صاحبان قدرت را قانونی می‌کرده‌است، شکل گرفته‌است.


دموکراسی پوپولیستی

این نوع به تلاش‌های برای جذب حداکثری مردم و کنش فعالانه‌ی آن‌ها اشاره دارد.

 کنش‌های نظیر شرکت در رفراندوم‌های عمومی

و انتخابات را می‌توان جزء این دسته شمرد.


پوپولیسم واکنشی (Reactionary)

پوپولیسم واکنشی جناح راست افراطی را توصیف می‌کند

 و در واقع مترادف با «راست رادیکال» است.

 این سیاست‌ها بیش‌تر

به سیاست‌های ضدمهاجرتی و ملی‌گرایی افراطی مربوط است؛ 

کمپین دونالد ترامپ یک نمونه کامل برای این نوع پوپولیسم است. 

این نوع احزاب، امروزه در بسیاری از کشورهای اروپایی طرفداران زیادی دارد.


سوسیالیسم پوپولیست

پوپولیسمِ چپ غالباً 

با مخالفت با سرمایه‌داری و حمایت کمونیسم یا سوسیالیسم همراه بوده‌است. 

اما این برچسب

 معمولا به شورش‌های سوسیالیستی و انقلابی‌های آمریکای لاتین اشاره دارد.


در نقد پوپولیسم

آیا پوپولیسم بهترین راه حکومت کردن است؟

شاید تصور شما این باشد که هیچ‌کس خود را ضدمردم‌ و عوام‌گرایی معرفی نمی‌کند. 

با این حال، استدلال‌های قانع‌کننده‌ای علیه پوپولیسم وجود دارد.


به‌عنوان مثال 

حزب کمونیست چین، تنها گروه ضدپوپولیسم در جهان نیست

 و می‌تواند در این بخش به نوشته کمک کند. 

حزب کمونیست چین و حامیانش امروزه استدلال می‌کنند 

که بهترین گروه برای تصمیم‌گیری سیاست‌های 

دولتی هوشمندانه، بلندپروازانه، آموزش‌دیده و ایدئولوژی‌های اختصاصی

 برای مردم خود هستند. 

آن‌ها به‌مشکلات آمریکا اشاره می‌کنند که به دلیل تاکید بر سیستم حزبی

 و دخالت‌های بین حزبی اصلاح‌پذیر نیست. 

حامیان این نظام چینی استدلال می‌کنند که در صورتی که

 دموکراسی پوپولیستی -یا حتی آزادی بیان- در کشوری مثل چین نهادینه شود، 

به دلیل پتانسیلی که در بسیج شدن مردم در مسیرهای خطرناک دارد، 

نتیجه فاجعه‌باری خواهد داشت.

 بیش‌تر تحصیل‌کرده‌های چین، توده را بیش از حد جاهل و ساده‌لوح می‌دانند

 که توان شرکت در تصمیم‌گیری‌های سیاسی داشته باشد. 

چین خود را دموکراسی می‌داند

و تنها اعضای حزب ‌می‌توانند 

از بین کاندیداهای همان حزب کمونیست چین، رهبر را انتخاب کنند. 

 آن‌ها بر این باورند که این روش، کیفیت رهبری را تضمین می‌کند.


این ایده که اکثر مردم احمق، ساده‌لوح و کوچک‌مغز هستند باعث می‌شود

 که ورود به قدرت سیاسی برای مردم به سختی، یا تحت شرایط خاص صورت بپذیرد. 

برخی از بنیان گذاران آمریکا نیز اعتقادات مشابهی داشتند.

 به معنای روشن‌تر، بخشی از طبقه اشراف‌زاده‌های قدیمی

 با این توجیه که آموزش و پرورش بهتری داشته‌اند، 

در تصدی کرسی‌های قدرت، صلاحیت بیش‌تری را برای خود قائل بوده‌اند.


سایر استدلال‌های معمول علیه پوپولیسم

 به‌گونه‌های مختلفی از سوی چپ و راست می‌باشد. 

هر طرف ادعا می‌کند که دیگری منافع توده‌ها را واقعاً نشان نمی‌دهد

 و از ایده پوپولیسم صرفاً برای بسیج کردن و تحمیق توده‌ها استفاده می‌کنند

 تا رای‌شان را به سبد کاندیدا‌های خود بریزند.


تاریخچه پوپولیسم 

(عوام‌گرایی)

جنبش‌های پوپولیستی در طول تاریخ وجود داشته‌اند. 

اولین پوپولیست را می‌توان

 از جناح غیررسمی سنای روم که به بسیج توده‌ها اعتقاد داشت، نام برد. 

آن‌ها از مردم استفاده می‌کردند که با رای آن‌ها، افرادی 

نظیر ژولیوس سزار و سزار آگوستوس را از سنا دور کنند.


پس از روم، حرکت بعدی پوپولیسم در اروپا، 

جنبش اصلاح دینی بود؛ توده را قادر می‌کند که کتاب مقدس را بخواند

 و ارتباطی روحانی با خدا داشته باشد؛ 

و بعضی از گروه‌ها نظیر آناباپتیست‌ها

 حتی اساس تئولوژیک (حکومت دینی) جوامع خود را بر بنیان پوپولیست پیشنهاد دادند. 


در قرن‌‌های شانزدهم و هفدهم، چندین شورش یا تلاش مردمی

 بر مبنای آرمان‌های پروتستانی در آلمان و انگلستان وجود داشت.

قرن هجدهم با خود، انقلاب‌های مشهور فرانسه و آمریکا را به همراه آورد.

 هر دو خود را جنبش پوپولیستی معرفی می کردند ، 

اگر چه هر دو آن‌ها، توسط گروه‌های نخبه روشنفکری و ثروتمند رهبری می‌شدند. 


اولین حزب پوپولیست، در دهه ۱۸۹۰ در آمریکا ایجاد شد. 

این حزب عمدتا متشکل از کشاورزان و کارگرانی بود که احساس می‌کردند 

سرمایه‌داری آمریکایی به نفع یک طبقه نخبه ثروتمند عمل می‌کند. 

آن‌ها به‌خصوص در مورد قدرت بانک‌ها و شرکت‌های راه‌آهن ناراحت بودند.


اساساً، پوپولیسم به معنای مخالفت با نخبه‌گان است 

و تاکیدش بر مردم عادی یا توده‌ هست

 و به همین دلیل توسط سیاستمداران متعدد و احزاب مختلف استفاده می‌شود

 و هر یک مدعی آن هستند.


منبع


نمونه‌ی دیگر پوپولیسم که در ایران اتفاق افتاد

این قسمت را ،،دیدار تو،، اضافه می‌کند

می‌توان انقلاب ۱۳۵۷ ایران را تا حدی یک انقلاب پوپولیستی دانست، 

هرچند که این تنها یکی از ابعاد آن است. 

پوپولیسم (مردم‌گرایی) معمولاً به یک رویکرد سیاسی اشاره دارد

 که نخبه‌گان حاکم را فاسد و مردم عادی را منبع مشروعیت قدرت می‌داند 

و وعده‌های کلی برای تحقق اراده‌ی مردم می‌دهد. 

در مورد انقلاب ۵۷، چند ویژگی مهم پوپولیستی قابل شناسایی است:


۱

دوگانه‌سازی شدید: مردم در برابر نخبه‌گان

در گفتمان انقلابی، حکومت پهلوی 

به عنوان یک رژیم وابسته، فاسد، و سرکوبگر معرفی شد، 

در حالی که “مردم” به عنوان نیروی اصیل و انقلابی به تصویر کشیده شدند. 

این تقابل میان “مردم” و(حکومت پهلوی) یکی از ویژگی‌های کلیدی پوپولیسم است.


۲

بسیج گسترده‌ی توده‌ای

انقلاب ۵۷ با بسیج گسترده‌ی گروه‌های مختلف اجتماعی همراه بود: 

بازار، روحانیت، طبقه‌ی متوسط، دانشجویان، و حتی کارگران و دهقانان.

 این بسیج توده‌ای، که تحت یک گفتمان واحد اما کلی

 (استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی) شکل گرفت، 

شباهت زیادی به جنبش‌های پوپولیستی دارد

که اقشار مختلف را 

بدون توجه به تضادهای درونی‌شان

حول یک هدف مشترک متحد می‌کنند.


۳.

رهبری کاریزماتیک

آیت‌الله خمینی، به عنوان رهبر انقلاب، نمادی از یک رهبر پوپولیستی بود

 که خود را تجلی اراده‌ی مردم می‌دانست

 و مستقیماً با آن‌ها سخن می‌گفت. 

او توانست از طریق نوارهای صوتی و پیام‌های مستقیم، 

احساس هم‌بسته‌گی گسترده‌ای در میان اقشار مختلف ایجاد کند. 

این نوع رهبری، که بیش‌تر بر ارتباط مستقیم با مردم تکیه دارد 

تا بر نهادهای حزبی و بوروکراتیک، 

یکی از ویژگی‌های جنبش‌های پوپولیستی است.


۴

وعده‌های کلی و آرمان‌گرایانه

انقلاب ۵۷، مانند بسیاری از جنبش‌های پوپولیستی، 

شعارهایی کلی و آرمان‌گرایانه مانند “استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی” را

 مطرح کرد، 

بدون این‌که جزئیات مشخصی از ساختار حکومت آینده ارائه دهد. 

این امر باعث شد که گروه‌های مختلف، 

هر یک تفسیر خود را از آینده‌ی پس از انقلاب داشته باشند، 

اما در عین حال تحت لوای یک شعار مشترک باقی بمانند.


۵

بی‌اعتمادی به نهادهای رسمی و تأکید بر

“اراده‌ی مردم”

پوپولیسم معمولاً نهادهای رسمی و قوانین را به عنوان 

ابزارهای سرکوب نخبه‌گان معرفی می‌کند

 و بر اراده‌ی مستقیم مردم تأکید دارد.

 در دوران انقلاب، بسیاری از ساختارهای رسمی 

(مانند دولت، پارلمان، و دادگستری)

نامشروع شناخته شدند

 و جای خود را به اشکال جدیدی از تصمیم‌گیری‌های مردمی

 مانند کمیته‌های انقلاب، دادگاه‌های انقلابی، و رفراندوم‌های مردمی دادند.


نتیجه‌‌ی این دگرگونی در ایران

اگرچه انقلاب ۵۷ تنها یک جنبش پوپولیستی نبود و عوامل دیگری مانند

 نارضایتی‌ها، سرکوب سیاسی، و ایدئولوژی‌های اسلامی

 و مارکسیستی نیز در آن نقش داشتند، 

اما بسیاری از ویژگی‌های پوپولیسم را داشت:

 دوگانه‌سازی مردم و نخبه‌گان، 

بسیج گسترده‌ی توده‌ای، 

رهبری کاریزماتیک، 

وعده‌های کلی، و بی‌اعتمادی به نهادهای رسمی. 

بنابراین،

می‌توان آن را تا حد زیادی یک انقلاب با ویژگی‌های پوپولیستی دانست


Comments


bottom of page