top of page
  • Writer: Didare To
    Didare To
  • May 11, 2023
  • 1 min read

Updated: Sep 13, 2023



به‌لب‌گزیدن‌های آن شبم فکر می‌کنم

بی‌آن که دل‌تنگ‌‌اش‌‌ باشم لحظه‌‌هایش را مرور می‌کنم هنوز هم غرق در آن بی وزنی یم

در آن هنگام که ساقه‌ی بی‌مانند در تنگنای پرانتز () زیبای آغوش من انتظار قطره‌های تازه‌‌تر می‌کشید ناگهان فواره‌، موج‌‌هایم را به‌‌لبه‌‌ها پیوند زد جیغ‌‌های اوج من از تلاطم عشق آوائی بود که به دیروز و فردای خود، مانند نبود پژواکی‌ بود منحصر به لحظه، خنیایی بود که هرگز شنیده نشده بود از فراسوی اوج شادی کشیده می‌شدند که بتو معنیِ زیاده خواهیِ مرا داده باشند رهگذر


Comments


bottom of page