- Didare To
- Mar 24, 2022
- 1 min read
Updated: Jun 26, 2023

پیراهن خیسام
بیآنکه چیزی از عشق بداند
با غنچهی پستانهایم میرقصد
تنها میداند که
تو میآئی
چگونه خواستنام را نشان دهد
بهتو
زییا، لبریز از تمناها
درز شکافم دریا را خیس میکند
هنگامی که با سرانگشتان تو
ورق میخورد
وقتی ضربان قلب تو
در جریان رگهای من میتپد
میخواهم
پیش از آنکه ترا
به رویاهایت بسپارم
شب تازهای به دنیای تو بیآورم
فراسوی زمان،
که لحظههای منوتو را بیآفریند
در آنپیوند
هر پنجره، مهتابی دارد
هر باران رنگینکمانی
با
پروانههایش،
که تو روی پرهایشان
پرواز کنی
و
شکوه درونم را
در صداهای اشتیآق زنانهگیام
بشنوی
زیبائیِ لهجه را
در لبگزیدنهای کلمات نامفهوم من
احساس کنی
از واژههای بریده ، بریدهی من
شعر بسازی
تا بهبینی که طعم قلمت چهکرده
با بهار غنچههای تنم
رهگذر
Comentarios